« circumstance »
پیش امد، شرح، امر، چگونگی، حال، شرایط محیط، تفصیل، اهمیت، روی داد
وضعیت (جمع: اوضاع)، (جمع) شرایط، کیفیت، مقتضیات، موقعیت، پیشایند، حیث، وضع مالی، بخت، شانس، (جمع) جزئیات، در شرایط خاصی قرار دادن، واقعه، واقعیت، ماوقع، درجمع شرایط محیط
https://t.me/desideratum
پیش امد، شرح، امر، چگونگی، حال، شرایط محیط، تفصیل، اهمیت، روی داد
وضعیت (جمع: اوضاع)، (جمع) شرایط، کیفیت، مقتضیات، موقعیت، پیشایند، حیث، وضع مالی، بخت، شانس، (جمع) جزئیات، در شرایط خاصی قرار دادن، واقعه، واقعیت، ماوقع، درجمع شرایط محیط
https://t.me/desideratum
Telegram
つわもの🎴
گمان کردم تو هم دردی،ندانستم توهم،دردی