https://khabarfarsi.com/u/60706558/tlgr
/آرایشگر حسود برای سرقت از دوستش آدم اجیر کرد/ او روز به روز وضعش بهتر می شد اما من درجا می زدم/ چندی قبل پسر جوانی به نام کاوه داخل دفتر کارش نشسته بود که چهار مرد جوان وارد شدند. یکی از آنها گفت: آدرس شرکت فروش لوازم آرایشی تان را از سایت پیدا کرده ام. ما آرایشگاه بزرگی در شمال تهران داریم و برای سفارش کالا آمده ایم. ...