https://khabarfarsi.com/u/64995499/tlgr
/آقای رییس متاهل مهناز را وقتی کسی نبود به شرکت کشاند/ حرفش نفسم را بند آورد !/ با صدای شکستن شیشه از خواب پریدم، نفس نفس زنان از تخت بلند شدم و به سمت پذیرایی آمدم. مادر و پدرم با یکدیگر دعوا می کردند.