https://khabarfarsi.com/u/129070251/tlg
/به روضه ی اباعبدالله خوش اومدی عزیزم، من کی باشم که بخوام اجازه بدم یا ندم؟/ سمیه بالای سرم خم شد: بفرما خواهر، دم در بده، اون بالا برات جا باز کردم. به دست اشاره شدم که نه، ممنون رفت و با یک هدیه برگشت! از زیر عبا نگاهش می کردم، حواسش به تک تک بچه ها بود، قربان صدقه شان می رفت، گیس باز شده شان را می بست و پذیرایی های مخصوصشان را می آورد.