https://khabarfarsi.com/u/40305869/tlgr
/داستان شکنجه مردی که دو سال اسیر طالبان بود/ دو سال روشنی ندیدم. به لباس هایم که دست می زدم پودر می شد و می ریخت. دو روز غذا می دادند و یک هفته غذا نمی دادند. خاک می خوردیم، اگر گیاهی پیدا می کردیم می خوردیم و وقت هایی هم پیش آمد که... سکوت می کند. کلام در زبانش نمی چرخد که بگوید از گرسنگی زیاد مدفوع هم خورده اند...