https://khabarfarsi.com/u/55176404/tlgr
/روایتی از حال و هوای دیدار شاعران با آقا/ پیش می روم و روبروی آقا زانو می زنم. قزوه کتاب جدید مرا به آقا معرفی می کند. آقا بی درنگ می شناسد. می گوید که آن را دیده است. دو سه جمله ای به ایشان می گویم و پاسخ های مهربان و پدرانۀ آقا را می شنوم.