https://khabarfarsi.com/u/43807965/tlgr
/فرشته ای با چشمان سبز/ مثل مهد کودک بود، یک جا که نمی دانم کجا بود، یه عالمه بچه... همه با هم بازی می کردیم، غذا میخوردیم و شبها موقعی که خاله مهربون چراغ را خاموش می کرد، می خوابیدیم... نمی دانم کجا بود... ولی یک روز شما و مامانی آمدید و منو انتخاب کردین.. ...