https://khabarfarsi.com/u/41110808/tlgr
/نُت هایی برای خستگی های شهر/ صدف فاطمی: یک بار خانمی روبه روی ما نشسته بود، وقتی کار ما تمام شد گفت متأسفانه من پول همراهم ندارم اما چند بیت شعر برای تان نوشتم یا دوست دیگری که چندین بار در خیابان محل زندگی اش ما را دیده بود، شب یلدا برای مان شکلات و کتاب آورد ...