https://fasleyek.com/story/982/داستانک-«-بازگشت-»
داستانک « بازگشت » توی کمد دیواری لا به لای لباس‌هات قایم میشی... از سروصدای بیرون وحشت زده چشم هات رو روی هم فشار میدی...صدای شلیک هنوز هم تموم نشده و قلبت روی هزار می‌زنه...! امیدواری ...