۞عاشقانه در پاییز۞
1 subscriber
10 photos
1 link
Download Telegram
از اسامی زیر کدامیک برای نام کتاب مناسبتر است؟

۱. مضارع
۲.موعد
۳.سین
۴.دورادور
به ماه خیره شده مرد خستهٔ قصه
مرور کرده سرانجامِ ناتمامش را

مرور کرده و با نفرتی بلاتردید
کشیده یکسره تصویر انتقامش را
Yüreğimi Yaraladın
Elsen Pro
سفر رسید به من راهی سفر کرد و...
میان بقچه من...
آب، باد، آتش، وطن
غمگین، گرفته، ابری و زردند جمعه‌ها
جغرافیایِ ساکت و سردند جمعه‌ها
در انتظار آمدنت لحظه لحظه‌هام
بغض‌اند جمعه‌ها، پُرِ دردند جمعه‌ها
از کودکیم کلّ وجودم به خاطرت
با زندگیم گرم نبردند جمعه‌ها
باید که من گلایه کنم بی تو از زمان
از روزهای هفته که طردند جمعه‌ها
آنقدر لایقی که غزلهام خواستند
عاشق شوند، دور تو گردند جمعه‌ها
می‌آیی و برای تو می‌گویم آخرش
با من عزیز بی تو چه کردند جمعه‌ها
میان ساحل و دریا سراب را دیدم
سراب ـ این شبه آفتاب ـ را دیدم !

وباز با همه‌ی وسعت دلی دریا
در التهابِ عطش شوق آب را دیدم

نشد که هیچ بیابم دلیل تشنه‌گی‌ام
اسیر حس عطش، التهاب را دیدم

کبوترانه در این آبی هزار کلاغ
بدون پر زدن از خود عقاب را دیدم

چه قدر فاصله با خود ،چه قدر دور از خود
شگفت ؛ در دلِ شب، خوابِ خواب را دیدم

همیشه فرصت یک تک سوال باقی بود
هنوز گفته ـ نگفته جواب را دیدم !

دلم گرفته از این مردم همیشه دروغ
به چهره چهره‌ی ایشان نقاب را دیدم

تمام حادثه از آنِ‌شان همین کافیست
که از نگاه غزل ، شعر ناب را دیدم
من که میمیرم برایت تو چطور؟
بیقرارم در هوایت تو چطور؟
سوال میکنم از تو همانقدر زیباست؟
دریغ کرده ای از من، نه بیشتر زیباست؟
?? ????????? ????? -(dezkade.com)
?????? ??????,?????? ??????
نوستالوژیک
از سریال ژاپنی و محشرِ «از سرزمینهای شمالی»
من از نهایت این زندگی چه می خواهم؟
همین که گاه به من فکر می کنی کافی است
بهمن ۱۴۰۲
و.ط
بهار مثل تو زیباست، شورانگیز است
مرا به وجد بیاور، بهار نزدیک است
به من عذابِ روان گفته ای، بی انصافی است
مرا جنونِ جوان خوانده ای، چه اوصافی است؟

مرور کن لحظاتِ قشنگِ عمرت را
ببین کجای توأم، آخر این چه اوصافی است

گذشت عمر و غم زندگی به من فهماند
عیارسنجیِ این روزگار، ناصافی است

بله! دقیقتر و بیشتر عذاب بده
اگر که زجر روانم هنوز ناکافی است

قبول! قول و قراری نداشتی با من
نوشته های من از عشق نیز حرافی است

مرا نخواسته ای اصل ماجرا این است
و مابقی، همهٔ قصه حاشیه بافی است

چگونه میگذرد روزهای من آیا؟
بدون دیدن تو حال و روزم علافی است

من از نهایت این زندگی چه میخواهم؟
همین که گاه به من فکر میکنی، کافی است.

وحیدطلعت
#این_ده_سال
اسفندماه
بگذار تا به قید خیالات خوش شود
باد منافقی که به هر سو وزیده است
دلتنگی؟
آه اینکه تو دیدی بسم نبود؟
عمری که ساختی تو برایم ستم نبود؟

برای ۲۸ فروردین ۹۷

+