مشاوره روانشناسی آنلاین
234 subscribers
494 photos
2 videos
40 files
465 links
مشاوره روانشناسی رایگان مکاتبه ای ، آنلاین و تلفنی
-زیر نظر انجمن روانشناسان و بهزیستی
-دارای مجوزهای رسمی از مراجع ذی صلاح
GuilanPS.ir
جهت مشاوره تنها از متخصصین رسمی کمک بگیرید
Download Telegram
سوال:
من تو 17سالگی بچم به دنیا آوردم وبعد از سه ماه افسردگی گرفتم که دکتر بهم سرترالین داد ولی یه ماه درست شدم باز شب ها هم اونجور میشم به دکتر گفتم ولی هنوز جواب نگرفتم میشه لطفا راهنماییم کنین
#پاسخ:
با سلام و آرزوی موفقیت برای شما دوست گرامی
دوست عزیز حدود 15 درصد از بانوان بعد از زایمان حالت های افسردگی بعد از زایمان را تجربه می کنند، از طرفی خود پدیده ی افسردگی هم موضوعی دیگر است که ممکن است هر فردی در زندگی خود تجربه نماید، بر اساس اطلاعاتی که به من داده اید نمی دانم دچار افسردگی بعد از زایمان بوده اید و یا نوع دیگری از افسردگی می باشد ولی به هر حال معمولا داروهای مربوط به اعصاب و روان داروهایی هستند که معمولا بعد از 4 تا 6 هفته و در برخی موارد (برخی داروها) بعد از 6 الی 8 هفته اثر اصلی خود را شروع می کنند. منظور از اثر اصلی اینست که اگر برای افسردگی تجویز شده است بعد از این مدت در مورد افسردگی اثر زیادی خواهد گذاشت اما در کوتاه مدت مثلا دو هفته ی اول یا چند هفته ی اول برخی نشانه ها را تحت تاثیر قرار می دهند. بنابراین اینکه شما 1 ماه داروی سرترالین را مصرف کرده باشید کافی نیست، لازم است تاکید کنم انظر من در صورتی است که مورد شما افسردگی بوده باشد ولی اگر بر اساس نظر پزشکتان موردی بوده که 1 ماه کافی بود در این خصوص نظری ندارم. توصیه ای که برای شما دارم اینست که تحت نظر پزشک (نه خودسرانه) داروهای خود را ادامه دهید. ممکن است تا چندین ماه این داروها را ادامه دهید
با تشکر: #سمیه_قاسم_نژاد
@GuilanPS
سوال:
دختری هستم ۲۰ ساله... با یه آقایی تقریبا ۲۷ ساله آشنا شدم در فضای مجازی. یه مدت صحبت کردیم، و حس کردم ایشون قابل اعتماد هستن و ادامه دادم باهاشون. از طریق یه کانال تلگرامی همسریابی با ایشون آشنا شدم...
تا قرار هفتم هشتم، هیچ‌تماس فیزیکی ای نداشتیم ولی بعد یه مدت این آقا خواستن که دست من رو بگیرن و خب با رضایت خودم هم بود این کارایی که بینمون انجام میشد... یه مدت گذشت و یبار که داخل ماشین بودیم ایشون شروع کردن به باز کردن دکمه های لباس من... من خیلی ترسیدم به شدت، با اینکه قبلش کلی معاشقه کرده بودیم، جوری بود که با دست پس میزدم و‌با پا پیش میکشیدم... خلاصه اجازه ندادم و اون آقا هم‌کلی عذرخواهی کردن. گذشت و بعد یه مدت من خودم اجازه دادم که جلوتر بریم، جوری که ایشون منو ارضا کردن و منم ایشون رو اما اصلا نه سکس کامل داشتیم نه سکس مقعدی و نه سکس دهانی، فقط با دست.
دفعه ی بعد معاشقمون شدیدتر بود و من دلم واقعا میخواس که سکس کامل انجام بشه برامم اصلا باکرگیم مهم نبود اما این آقا گفتن که نه... من نمیتونم اینکارو بکنم، دلم نمیخواد تا با یه دختر ازدواج نکردم باکرگیشو از دست بده بخاطر من.
دفعه ی بعد هم ایشون به من گفتن که خونشون خالیه و‌مادر پدرشون رفتن جایی تا شب نیستن، از من خواستن که برم خونشون ولی کاری نکنیم.... اول اصلا راضی نمیشدم که برم با کلی اصرار و زور راضی شدم. تا میخواستم برم ایشون به من گفتن، میخواستن منو امتحان کنن، من خیلی ناراحت شدم طوری که گفتم تا دو هفته باهات حرف نمیزنم، بعد از چند دقیقه برام تایپ کردن که... من هیچ دختری رو نمیتونم خوشبخت کنم، خداحافظ برای همیشه. بهشون گفتم این حرفا چیه میزنی...بهم گف، من دلم نمیخواد ازت سواستفاده کنم، تو توو این یه ماه که باهم بودیم دوس داشتنتو بهم نشون دادی و فهمیدم که علاقت به من قلبیه و احساسات خیلی پاکی داری(واقعا هم راست میگف)، و با توجه به شرایطت همیشه این حسو داشتم که دلم نمیخواد بخاطر شرایطت ازت سواستفاده کنم(مادرم رو ۱۲ سالگی از دست دادم و پدرم اصلا پیگیر کارام نیس و اصلا براش مهم نیسدم و الانم تنها زندگی میکنم). اول از حرفاش ناراحت شدم، بهش گفتم لیاقت عشق منو نداری اما بعد گفتم تصمیم خودته بهت احترام میذارم اما باز دوباره رابطه رو ادامه دادیم.
من تا الان باهاش کاملاااااااااااااا صادق بودم اما اونشب بهم گف که حس میکنه من بهش دروغ گفتم که باکره ام چون تاالان این من بودم که ازش رابطه خواستم...
من خیلی بهم برخورد که این حرفو زد چون تا الان همه چیو راستشو گفتم...
الان من دو تا سوال دارم ازتون:
۱. اینکه، من واقعا دلم میخواد بدونم قصد این آقا چیه، قصدشون سواستفادس یا آشنایی و رابطه ی سالم؟ اگر از حرفام متوجه نشدین بهم راهکار بدین که متوجه قصد این اقا بشم.
۲. دوم اینکه، چیکار کنم که جریان باکرگی رو باور کنن و دوباره بتونن اعتماد کنن؟
#پاسخ:
با سلام و آرزوی موفقیت برای شما دوست گرامی
1- دوست عزیز من یا هیچ فرد دیگری نمی تواند بگوید قصد طرف مقابل چیست، نیت چیزی است که تا ابراز نشود نمی توان در خصوص آن نظری داد. ولی برخی نشانه هایی که وجود دارد را باید جدی بگیرید و بر اساس آن اقدام کنید، به عنوان مثال: این فرد به شما گفته که نمی تواند کسی را خوشبخت کند، این حرف را جدی بگیرید، این فرد نسبت به خودش ذهنیتی دارد که چنین چیزی را می گوید، چه افکارش در مورد خودش درست باشد (که واقعا نمی تواند خوشبخت کند) و چه دروغ باشد یا الکی باشد (به هر حال موضوعی هست که باعث این حرف شده)
این فرد به شما گفته که " تو توو این یه ماه که باهم بودیم دوس داشتنتو بهم نشون دادی و فهمیدم که علاقت به من قلبیه و احساسات خیلی پاکی داری(واقعا هم راست میگف)، و با توجه به شرایطت همیشه این حسو داشتم که دلم نمیخواد بخاطر شرایطت ازت سواستفاده کنم" بنابراین این فرد گفته که قصد ازدواج با شما را ندارد. شما فکر می کنید اگر پیش بروید و ببیند که شما را دوست دارد این کار را هم خواهد کرد ولی متاسفانه شما موضوع بسیار مهمی را نادیده گرفته اید، این فرد قصد ازدواج ندارد.
2- اگر این فرد فردی منطقی باشد حرف شما را باور خواهد کرد و یا حداقل با یک معاینه ی باکرگی آن را قبول خواهد کرد ولی اگر فردی منطقی نیست، به هیچ عنوان نمی توانید این موضوع را به وی بقبولانید
3- موضوع آخر: دوست عزیز قضیه به هیچ عنوان در باکرگی یا غیر باکرگی نیست ، اما موضوع اینست که اگر شما با فردی دوست هستید که خودش معاشقه را شروع کرده و خودش شما را به منزل دعوت کرده و خودش با شما رابطه داشته و الان نسبت به پاکی شما شک می کند و همچنین اینکه این همه مدت با صداقت پیش آمده اید و الان چیزی دیگر متوجه می شوید، بنابراین چرا انقدر راحت برای برقراری رابطه ی جنسی اقدام می کنید، اگر برایتان مشکلی ندارد و به قول معروف با این قضیه راحت هستید بنابراین تقلا برای اثبات باکرگی چه جایی دارد؟ اما اگر این اثبات وجود دارد چرا انقدر راحت برای این مساله پیش قدم می شوید.
با تشکر: #سمیه_قاسم_نژاد
@GuilanPS
سلام وقتتون بخیر،


آقایه دکتر من مدتیه بابته هرکاری که انجام میدهم احساس گناه میکنم از وقتی که با رازها کوانتامی و قانون جذب آشنا شدم فهمیدم که احساس گناه باعث اتفاقات بد در زندگی میشود از یک طرف احساس گناه دارم و از یک طرف از اینکه احساس گناه دارم پشیمانم من فهمیدم که به عنوان مثال مصرف برق موجب الودگی هوا میشود و الودگی هوا باعث مرگ بعضی ادم ها و حیوانات به همین دلیل وقتی در جایی هستم همش به این فکر میکنم که من دارم باعثه مرگه موجود زنده ای می شوم وقتی نوری روشن است به عنوان مثال وقتی در جایی هستم و به اندازه کافی به وسیله لامپ های کم مصرف فضا را نورانی میکنم همش احساس گناه میکنم و وقتی به این فکر میکنم که این احساس گناه باعثه اتفاقات بد در زندگیم میشود خیلی به مغزم فشار میاید و واقعا نمیدانم چیکار کنم من انسانه خیلی مذهبی نـیستم اما همش احساس عذاب وجدان میکنم لطفا کمکم کنین واقعا نمیدانم چیکار کنم به خاطره همین افکار اکثره اوقات به شدت عصبی و مظطرب هستم من پسری هستم 18ساله اگه حوصله تایپ ندارین و پاسختون هم طولانی میشه ویسم هم بفرستین گوش میکنم دکتر، فقط لطفا کمکم کنین همش احساس گناه دارم و از اینکه میدانم این احساس گناه باعثه اتفاقات بد در زندگیم میشود به شدت عصبی میشوم خودمم میدانم هیشکی مانند من فکر نمیکند اما خب چند هفته است این افکاری که حتی خودمم میدانم شاید خنده دار و بیهوده بنظربیان راحتم نمیگذراند


مشکلم را با یکی از مراجع تقلید هم در میان گذاشتم اما منظورم را متوجه نشد و پاسخی درست حسابی نداد


ببخشید طولانی شد کمکم کنین میترسم عقلم را از دست بدهم


بی صبرانه منتظره پاسخم.🙏🏻
با سلام و آرزوی موفقیت برای شما دوست گرامی
دوست عزیز شما دچار وسواس فکری شده اید، اینکه آیا این وسواس رگه هایی عملی نیز پیدا کرده یا تبدیل به افسردگی شده یا نه؟ باید بررسی گردد و اینکار توسط یک روانشناس صورت خواهد گرفت
شما به صورت حضوری یک مشاور را ببینید
روانپزشک نیز می تواند با دارو درمانی روی شما تاثیر بگذارد که در اینصورت باید نزد روانپزشک بروید
با تشکر: قاسم نژاد
#GuilanPs
💢استراتژی ویژه فارکس، گام به گام تا سود با شماست.
💠مانند حرفه ای ها معامله کنید.💠
📌توضیحات، سیگنالها و تست ویدئویی معاملات زنده :
🔗http://guilanfx.ir/s/