محسن ناصحی
843 subscribers
238 photos
143 videos
11 files
282 links
شعر ولایی...


ارتباط با مدیر : @Esharehat
Download Telegram
صحرا شده سوگوار ، ماتم دارد
باران شده بی قرار ، ماتم دارد
نوروز ، عزادار شب قدر شده است
از داغ علی بهار ماتم دارد

محسن ناصحی
#دو_بیتی
#امیرالمومنین_ع_غربت

گروهی عهد و پیمان دیر بستند
شکستند آنچه با تاخیر بستند
همان ها که ز دستت لقمه خوردند
به دست دخترت زنجیر بستند

#محسن_ناصحی
#دو_بیتی
#امیرالمومنین_ع_غربت

برایت کاسه کاسه شیر آورد
چه بر روز من این تصویر آورد
مُحرّم شد ، یتیم کوفه آمد
به جای شیر با خود تیر آورد

#محسن_ناصحی
تقدیم به عظمت سردار شهید محمدرضا زاهدی ؛

این‌ هم از ققنوس دیگر ، بین آتش دود شد
زنده شد یکبار دیگر ، نیست شد تا بود شد

باز ابراهیمی از آتش درآمد رو سفید
رو سیاهی ، بار دیگر قسمت نمرود شد

ابر شد ، با آسمان پیوست ، باران شد چکید
شوق دریا داشت در دل ، چشمه بود و رود شد

چون نسیم آمد شهادت از سر صحرا گذشت
آسمان شهرمان وقتی غبار آلود شد

گشت و یاران خودش را با سلامی زنده کرد
سهم من از آن سلام مهربان ، بدرود شد

خواب ماندم من که اکسیر شهادت عرضه شد
تا خریدارش شدم دیدم که ناموجود شد

من نفهمیدم خریداران او را ، هر چه بود
فکر می کردم ضرر کردند اما سود شد
*
زاهد است از او به جز سجاده ی خونین مخواه
شاهدم ، شهد شهادت خورد تا مشهود شد

#محسن_ناصحی
#امیرالمومنین_علیه_السلام

اگر دِینی است بر شیعه ، علی با خون ادا کرده است
که ما دائم جفا کردیم و او دائم وفا کرده است

علی که رستگار عالم از روز ازل بوده است
علی فُزتُ و ربّ الکعبه اش را نذر ما کرده است

سرش را تیغ تا ابرو شکافانده است اما باز
علی ما را علی ما را علی ما را دعا کرده است

علی میزان الاعمال است و اعمال مرا خالق
اگر مقبول ، با شرط قبول مرتضی کرده است

خدا را در قلوب منکسر می جستم این یعنی
علی خود را میان قلب‌های شیعه جا کرده است

از آن ساعت که جای مصطفی خوابید در بستر
به دنبال شهادت عمر خود را پا به پا کرده است

خدا بود و‌ خدا بود و حضور مرتضی آن شب
علی آن شب به خود در بین محراب اقتدا کرده است

از آن قرآن که بر نی رفت در صفّین ، توان فهمید
چرا شمشیر ، قرآن در شب تقدیر وا کرده است

پس از آن ضربه حیدر دید زینب را و دل خون شد
یقین دارم نگاهی هم به سمت کربلا کرده است

#محسن_ناصحی
#مناجات
#امام_حسین
#روضه

شکایت از من عنایت از او ، قنوت از من اجابت از او
گناه و عصیان همیشه از من ، همیشه عفو و حمایت از او

مرا فراخواند و من نرفتم ، بغل گشود و محل ندادم
که بوده دائم فرار از من ، که بوده همواره دعوت از او

عجب خدایی چه باوفایی ، چه مهربانی چه آشنایی
که من گنه کردم و به جایم ، مدام بوده خجالت از او

گناهکاری است عادت من ، گناه پوشی است عادت او
ندیده جز ناسپاسی از من ، ندیده ام جز محبت از او

مگر چه می خواست غیر طاعت ، چه خواست از من به جز اطاعت
نکردم از او اطاعت اما ، همیشه دیدم اطاعت از او

رسیده ام با دو بال بسته ، رسیده ام خسته و شکسته
حسین را صدا زدم تا ، مگر بگیرم شفاعت از او

حسین از سنگ دُر بسازد ، ز من هم ایکاش حُر بسازد
امید دارم بغل بگیرد ، مرا که بوده رفاقت از او

عجب رئوفی عجب رحیمی ، عجب بزرگی عجب کریمی
که ساربان نیز سائلش شد ، گرفت او نیز حاجت از او

به تیغ ، اذن حضور داد و به دشنه اذن عبور داد و
درون گودال بود و خنجر ، گرفت اذن زیارت از او

حسین در خاک و خون پر از تب ، به خیمه در آه و ناله زینب
برادری ماند و خواهری رفت اسارت از این شهادت از او

#محسن_ناصحی
#مناجات
#امام_زمان
#امام_حسین
#نوکری

شب اگر تاریک و بی مهتاب باشد خوب نیست
عاشقی هم خارج از آداب باشد خوب نیست

اشکِ ما را پاک می خواهند ، چشم پاک کو ؟
آب را سرچشمه از مرداب باشد خوب نیست

منتقم تنهاست می خواهد بیاید ، یار نیست
با علی ، سلمان اگر کمیاب باشد خوب نیست

کربلا در کربلا شمعیم از شب تا سحر
چشم زائرها اگر در خواب باشد خوب نیست

نوکریم اما فقط ما را تحمّل می کند
خدمت ما زحمت ارباب باشد خوب نیست

روز و شب خون است چشم حضرت صاحب زمان
چهره ی ما این وسط شاداب باشد خوب نیست

تشنه بود و زیر خنجر ، هیچ‌کس آبش نداد
فکر کن لبهای ما سیراب باشد ، خوب نیست

روضه باید بسته باشد بغض باید نشکفد
روضه خوان گاهی اگر بی تاب باشد خوب نیست

#محسن_ناصحی
#مناجات
#امام_حسین
#روضه

دست خالی آمدم با پاکی چشم و نگاه
دست خالی می روم با کوله باری از گناه

این هم از پایان کارم ، حاصل عمرم فقط
آه بود و آه بود و آه بود و آه و آه

صبح تا شب دست من با کار دنیا بند شد
از سر شب خواب رفتم ، خواب ماندم تا پگاه

بخت اهل طاعتت شد مثل روهاشان سفید
روی من هم با گناهان مثل بختم شد سیاه

گندم آوردم ولی آتش درو کردم ببین
تن تباه و دل تباه و حاصل عمرم تباه

تو بدی ها را به خوبی ها مبدل می کنی
یک شهادت هم برای این گنهکارت بخواه

از تو دائم رحم و رحم و رحم و رحم و رحم و رحم
دائم از من اشتباه و اشتباه و اشتباه

بالحسینِ بالحسینِ بالحسینِ بالحسین
یا اله و یا اله و یا اله و یا اله

روضه بود و روضه بود و روضه بود و روضه بود
قتلگاه و قتلگاه و قتلگاه و قتلگاه

مشک آب و مشک آب و مشک آب و مشک آب
قرص ماه و قرص ماه و قرص ماه و قرص ماه

زینب است و زینب است و زینب است و زینب است
بی پناه و بی پناه و بی پناه و بی پناه

پای زخم و اربعین و اربعین و پای زخم
رنج راه و رنج راه و رنج راه و رنج راه


#محسن_ناصحی
#عید_فطر
#مناجات
#امام_رضا

عید آمد باز داغ این پشیمان تازه شد
دردهای من پس از یک ماه درمان تازه شد

روزه هایم روزها با خشکسالی طی شدند
در عوض در چشم خوبان تو باران تازه شد

دور ماندم با گناه از تو ولی امسال هم
باز دیدار من و تو در خراسان تازه شد

پنجره فولاد تو دم می دهد ، ما دیده ایم
هی مسیحی رفت از اینجا هی مسلمان تازه شد

این گدا رفت آن گدا آمد ، چه رفت و آمدی
در کنار سفره ات هر روز ، مهمان تازه شد

سی شب از آب و عطش خواندیم و‌ حالا گوشه ی
صحن سقاخانه داغ شاه عطشان تازه شد

از کمانی کهنه تیری پرت شد ، داغ رباب
بی علی اصغر در آن صحرای سوزان تازه شد

#محسن_ناصحی

t.me/nasehi_mohsen
#عید_فطر
#امام_رضا
#زیارت

سفره آخر جمع شد ، سائل ولی در خانه ماند
جای لبهای من میخواره بر پیمانه ماند

دست و پا کردی برای باده نوشان کاری و
در دل من آرزوی خدمت میخانه ماند

دانه خوردند و پریدند از کنار سفره ات
یک کبوتر از کبوترهای تو بی دانه ماند

نان مشهد خورده ام ، جز این نمی سازد به من
این کبوتر جلد دستان تو شد در لانه ماند

نان خورت هستم ، زکاتم را تقبل کن خودت
این گدا چشمش به حاتم بخشی سالانه ماند


پایم از باب الجوادت رد نشد ، اذنم بده
چون گداهای سر کویت سرم بر شانه ماند

نوکرت تا پشت در با پای عقلش راه رفت
در حرم با پای دل زائر شد و دیوانه ماند

گنبدت خورشید را گرم طواف خویش کرد
هر کسی پیش نگاهت شمع شد پروانه ماند


#محسن_ناصحی
#مرگ_بر_اسرائیل

گنبدی ساخت جنسش از آهن
بر سرش شد خراب روز نبرد

گنبد ما طلاست ، ما را با
آیه ی پرچمش حمایت کرد

#محسن_ناصحی

آیه ۱۳ سوره صَف :
نصر من الله و فتح قریب
#وعده_صادق

شرح خبر تایید پیروزی است تفسیر صبحِ لیله الاسراست
آغاز راه است آخر خط نیست ما جشنمان در مسجدالاقصاست

آن وعده صادق شد چه رخدادی ، قل ربِّ أدخِلنی در این وادی
امداد شد آری چه امدادی این سِرّ أمرُاللّهِ مفعولاست

این راه عشق است و خطر دارد راهی شود هرکس جگر دارد
هرکس که با ما نیست برگردد با ما بیاید هرکسی با ماست

از مکّه تا بیت المقدّس را جاءالحقِ ما درنوردیده است
ترس یهود از قُبّه الصّخره است ترس سعود از قُبّه الخضراست

از کربلای شصت و یک هر روز یک کربلای تازه روییده است
از روزِ بر نی رفتن خورشید هر ساعت و هر روز عاشوراست

سُبحانکَ اللّهمَ یا جبّار ، سُبحانکَ اللّهمَ یا قهّار
مائیم و عشقِ حیدر کرّار سربندِ ما لَبّیکِ یا زهراست

تسبیح گوی حضرت عشقند ما فی السّماواتِ و ما فی الارض
از اوست ، از او بود و خواهد بود ما هرچه داریم از همان بالاست

#محسن_ناصحی
به‌مناسبت #سالروز_تخریب_بقیع؛ #قبرستان_بقیع

چارتا گنبد کنار هم، عجب قابی! که نیست
خیره‌ام‌ شب‌ها به سمت چار مهتابی که نیست

چارتا اذن دخول از چارتا باب المراد
می‌روم سمت بهشت از چارتا بابی که نیست

گوشه‌ی صحن حسن می‌ایستم با احترام
دلخوشم در آرزوهایم به آدابی که نیست

در میان زائران گاهی به کنجی قانعم
گرم قرآن خواندنم در کنج سردابی که نیست

با دو رکعت عاشقی بالای سر، حالم خوش‌ست
سجده کردم بارها در بین محرابی که نیست

می‌روم نزدیک سقّاخانه‌ی ام البنین
تشنه‌ام، باید بنوشم جامی از آبی که نیست

خادمی می‌بیندم هرگاه پلکم بسته ماند
با پر قو می‌شوم بیدار از خوابی که نیست
::
صحن و ایوان و رواقی نیست شاید، من ولی
حاجتی دارم که می‌گیرم از اربابی که هست

#محسن_ناصحی

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#شعر_پایداری

🔸متن کامل غزلی از #مقام_معظم_رهبری که یک بیت از آن در آستانه عملیات #وعده_صادق در یک جلسه مرتبط توسط ایشان خوانده شده بود.

دلا ز معرکۀ محنت و بلا مگریز
چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز

تو راست معجزه در کف، ز ساحران مهراس
عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز

تو موج غیرت و عزمی، ز بحر بیم مدار
حذر ز غرش طوفان مکن، ز جا مگریز

ز سست‌عهدی ایام دل‌شکسته مشو
نشانه باش چو پرچم، ز بادها مگریز

چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوه
به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز

تو از تبار دلیران خیبر و بدری
چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا، مگریز

به نوش‌خند منافق ز ره کناره مگیر
به زهرخند معاند به انزوا مگریز

چو ره به قبلۀ امن است، پایمردی کن
خطا مکن، ز توهّم به ناکجا مگریز

چو تیر، راهِ هدف گیر و بر هدف بنشین
ز کج‌روی به حذر باش و از خدا مگریز

«امین» خلق و امانت‌گزار یزدان باش
به صدق کوش و خطر کن، ز مُدّعا مگریز


#مقام_معظم_رهبری

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#امام_صادق_علیه_السلام
#مدح
#مرثیه

بسم الله اگر طالب نوری دل عاشق !
بسم الله اگر هست تو را رأی موافق
اینک تو این راه به ادراک حقایق
بنشین نفسی ، این تو و این‌ منبر صادق

بگذار به آئینه ی تو نور بتابد
نزدیک بمان ، هرچند از دور بتابد

علم ، اول و آخر شده در دفتر او جمع
المنةُ للَه که نشد منبر او جمع
چونان که ملائک همه در محضر او جمع
هستند فقیهان همه دور و بر او جمع

علامه به علامه مفسّر به مفسّر
بنگر همه را مستمع و ناظر و حاضر

افتاده عقول همه در پای سوادش
توحید مفضّل نم دریای سوادش
طبع شعرا بسته به انشای سوادش
حکم فقها مُهر به امضای سوادش

دور است ز درک سخنش علم افاضل
دنیا شده بی بهره از این بحر فضائل

جز پرورش شیعه دگر کار ندارد
روشن چه تنوری است ولی یار ندارد
غم دارد و غم دارد و غمخوار ندارد
مظلوم بقیع است و عزادار ندارد

افسوس که در خیمه ی او جمع نبودیم
جز یک شب تقویم غمش را نسرودیم

در صدق که نام آور و در علم رفیع است
همواره گنهکارم و همواره شفیع است
او گوشه‌نشین شب بی نور بقیع است
از روضه ی تنهایی او خون دل شیعه است

مائیم و غم بی کسی حضرت صادق
تنها شده تا شیعه نماند متفرّق

بوده است پریشان پریشانی جدش
حیران شده از روضه ی حیرانی جدش
سنگ آمد و زد بوسه به پیشانی جدش
خون می چکد از صورت نورانی جدش

اشکش شده جاری به غم کرببلایش
یک عمر خودش روضه گرفته است برایش


به لطف خدا
#محسن_ناصحی