#غزل_روز
باشد، تو نیز بر جگرم خنجری بزن
با من دم از هوای کس دیگری بزن
پرواز با رقیب اگر فرصتی گذاشت
روزی به آشیانه‌ی من هم سری بزن
ای دل به جنگ جمع رقیبان شتاب کن
سرباز نیمه‌جان! به صف لشکری بزن
درد فراق آمد و عشق از دلم نرفت
ای روزگار! سیلی محکم‌تری بزن
شاید که جام بشکنم و توبه‌ای کنم
ای مرگ! پیش از آن‌که بیایی دری بزن...
#سجاد_سامانى
باشد، تو نیز بر جگرم خنجری بزن
با من دم از هوای کس دیگری بزن
پرواز با رقیب اگر فرصتی گذاشت
روزی به آشیانه‌ی من هم سری بزن
ای دل به جنگ جمع رقیبان شتاب کن
سرباز نیمه‌جان! به صف لشکری بزن
درد فراق آمد و عشق از دلم نرفت
ای روزگار! سیلی محکم‌تری بزن
شاید که جام بشکنم و توبه‌ای کنم
ای مرگ! پیش از آن‌که بیایی دری بزن...
#سجاد_سامانى
پاییـ🍂ـــز
مارا به غزلی ذوقِ دوچندان دِه لطفا😊🙏
زخمِ شمشیرِ ندامت قابلِ اصلاح نیست
هیچ عاقل زخمی تیغِ پشیمانی مباد!
#طالب_آملی
آنقَدَر در سرِ ما هجر تو جان فرسا بود
که به موهای سرم داشت کفن میپوشاند!
#محمدقریشی
وداع کردی و گفتی که باز میگردم
چقدر لحن تو وقت دروغ ، شیرین است ...
#سجاد_سامانى
هر سنگ که بر سینه زدم شکلِ تو بگرفت
آن هم صنمی بهر ِ پرستیدنِ من شد...!
#طالب_آملی
لحظه های بی تو بودن سالها بر من گذشت
من جوانم، دوریت پیر و ضعیفم کرده است...
#فرهاد_شریفی
هیچ عاقل زخمی تیغِ پشیمانی مباد!
#طالب_آملی
آنقَدَر در سرِ ما هجر تو جان فرسا بود
که به موهای سرم داشت کفن میپوشاند!
#محمدقریشی
وداع کردی و گفتی که باز میگردم
چقدر لحن تو وقت دروغ ، شیرین است ...
#سجاد_سامانى
هر سنگ که بر سینه زدم شکلِ تو بگرفت
آن هم صنمی بهر ِ پرستیدنِ من شد...!
#طالب_آملی
لحظه های بی تو بودن سالها بر من گذشت
من جوانم، دوریت پیر و ضعیفم کرده است...
#فرهاد_شریفی
کاش می شد که تورا ازدل خود پاک کنم
تک تک خاطره ها را به دلم خاک کنم
از تو بگریزم و یک نقطه شوم دردل شب
تاسحر از غم تو شکوه برافلاک کنم
دگر از دوری تو اشک قلم گشته روان
رخصتی ده که غزل را زتو نمناک کنم ؟
بی تو من برهمه ثانیه ها مشکوکم
توبیا چاره براین خاطرشکاک کنم
من نمیترسم ازاین بی سرو سامانی دل
بهرتو سینه براندوه زمان چاک کنم
بی تو تنهایم و رسوایم و باید که خودم عمق این فاجعه را یک تنه ادراک کنم
تک تک خاطره ها را به دلم خاک کنم
از تو بگریزم و یک نقطه شوم دردل شب
تاسحر از غم تو شکوه برافلاک کنم
دگر از دوری تو اشک قلم گشته روان
رخصتی ده که غزل را زتو نمناک کنم ؟
بی تو من برهمه ثانیه ها مشکوکم
توبیا چاره براین خاطرشکاک کنم
من نمیترسم ازاین بی سرو سامانی دل
بهرتو سینه براندوه زمان چاک کنم
بی تو تنهایم و رسوایم و باید که خودم عمق این فاجعه را یک تنه ادراک کنم
پاییـ🍂ـــز
کاش می شد که تورا ازدل خود پاک کنم تک تک خاطره ها را به دلم خاک کنم از تو بگریزم و یک نقطه شوم دردل شب تاسحر از غم تو شکوه برافلاک کنم دگر از دوری تو اشک قلم گشته روان رخصتی ده که غزل را زتو نمناک کنم ؟ بی تو من برهمه ثانیه ها مشکوکم توبیا چاره براین…
بی تو تنهایم و رسوایم و باید که خودم عمق این فاجعه را یک تنه ادراک کنم
👌👌
👌👌
#غزل_روز
این روزها که میگذرد ، جور دیگرم
دیگر خیال و فکر تو افتاده از سرم
دیگر دلم برای تو پرپر نمی‌زند
دیگر کلاغ رفته به جلد کبوترم
دیگر خودم برای خودم شام می‌پزم !
دیگر خودم برای خودم هدیه می‌خرم !
دیگر بلد شدم که خداحافظی کنم
دیگر بلد شدم که بهانه نیاورم
اسمت چه بود ؟ آه از این پرتی حواس
این روزها من اسم کسی را نمی‌برم
#رضا_کیاسالار
این روزها که میگذرد ، جور دیگرم
دیگر خیال و فکر تو افتاده از سرم
دیگر دلم برای تو پرپر نمی‌زند
دیگر کلاغ رفته به جلد کبوترم
دیگر خودم برای خودم شام می‌پزم !
دیگر خودم برای خودم هدیه می‌خرم !
دیگر بلد شدم که خداحافظی کنم
دیگر بلد شدم که بهانه نیاورم
اسمت چه بود ؟ آه از این پرتی حواس
این روزها من اسم کسی را نمی‌برم
#رضا_کیاسالار
دلم که تنگ میشود چشمانم را میبندم..
عمیق نفس میکشم..
حالا امواجی از تو را در دریای خیالم حس میکنم..
عطرت.. آغوشت.. خنده هایت..
چشم هایت..
مهربانی هایت..
حتی اخم هایت..
همه ی باتو بودن ها مانند نوار فیلمی از پشت پلک هایم میگذرد..
و من تورا بارها وبارها بیمارگونه در خاطرم مرور میکنم..
اکنون
حس میکنم قلبم کمی ارام ترشد..
#سمیرا_اردشیر
عمیق نفس میکشم..
حالا امواجی از تو را در دریای خیالم حس میکنم..
عطرت.. آغوشت.. خنده هایت..
چشم هایت..
مهربانی هایت..
حتی اخم هایت..
همه ی باتو بودن ها مانند نوار فیلمی از پشت پلک هایم میگذرد..
و من تورا بارها وبارها بیمارگونه در خاطرم مرور میکنم..
اکنون
حس میکنم قلبم کمی ارام ترشد..
#سمیرا_اردشیر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ڪاشڪی او ماڸ مڹ بود و
منم ماڸ دلش…
ڪاشڪی دریای عشقم میشد و
مڹ ساحلش…
ڪاشڪی هرگز جدایی
سرنوشت ما نبود…
ڪاشڪی ایڹ عشقم حسرت
نمی شد حاصلش…
ڪاشڪی…
منم ماڸ دلش…
ڪاشڪی دریای عشقم میشد و
مڹ ساحلش…
ڪاشڪی هرگز جدایی
سرنوشت ما نبود…
ڪاشڪی ایڹ عشقم حسرت
نمی شد حاصلش…
ڪاشڪی…
#غزل_روز
باشد، تو نیز بر جگرم خنجری بزن
با من دم از هوای کس دیگری بزن
پرواز با رقیب اگر فرصتی گذاشت
روزی به آشیانه‌ی من هم سری بزن!
ای دل به جنگ جمع رقیبان شتاب کن
سرباز نیمه‌جان! به صف لشکری بزن
درد فراق آمد و عشق از دلم نرفت
ای روزگار! سیلی محکم‌تری بزن...
شاید که جام بشکنم و توبه‌ای کنم
ای مرگ! پیش از آن‌که بیایی دری بزن...
#سجاد_سامانى
باشد، تو نیز بر جگرم خنجری بزن
با من دم از هوای کس دیگری بزن
پرواز با رقیب اگر فرصتی گذاشت
روزی به آشیانه‌ی من هم سری بزن!
ای دل به جنگ جمع رقیبان شتاب کن
سرباز نیمه‌جان! به صف لشکری بزن
درد فراق آمد و عشق از دلم نرفت
ای روزگار! سیلی محکم‌تری بزن...
شاید که جام بشکنم و توبه‌ای کنم
ای مرگ! پیش از آن‌که بیایی دری بزن...
#سجاد_سامانى
قامت زیبای چون سروت نمایان گر شود
مثل یک آهو تو را محکم بگیرم در بغل
بیت آخر سر رسید و حرف آخر شدچنین
یک قدم پیشم بیا ، حی علی خیرالعَمَل
#یوسـف_محـقق
مثل یک آهو تو را محکم بگیرم در بغل
بیت آخر سر رسید و حرف آخر شدچنین
یک قدم پیشم بیا ، حی علی خیرالعَمَل
#یوسـف_محـقق