گفتی که:
چو خورشید زنم سوی تو پر
چون ماه شبی می کشم از پنجره سر...
اندوه که خورشید شدی
تنگ غروب...
افسوس که مهتاب شدی
وقت سحر...
#فریدون_مشیری
http://Telegram.me/damnooshbatamesher
چو خورشید زنم سوی تو پر
چون ماه شبی می کشم از پنجره سر...
اندوه که خورشید شدی
تنگ غروب...
افسوس که مهتاب شدی
وقت سحر...
#فریدون_مشیری
http://Telegram.me/damnooshbatamesher
در پشت چارچرخه فرسوده ای ، كسی
خطی نوشته بود:
"من گشته ام نبود !
تو دیگر نگرد
نیست!"...
گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان:
ما را تمام لذت هستی به جستجوست.
پویندگی تمامی معنای زندگی ست.
"هرگز نگرد! نیست"
سزاوار مرد نیست...
#فریدون_مشیری
@damnooshbatamesher
خطی نوشته بود:
"من گشته ام نبود !
تو دیگر نگرد
نیست!"...
گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان:
ما را تمام لذت هستی به جستجوست.
پویندگی تمامی معنای زندگی ست.
"هرگز نگرد! نیست"
سزاوار مرد نیست...
#فریدون_مشیری
@damnooshbatamesher
سیه چشمی،
به کار عشق استاد،
به من درس محبت یاد می داد!
مرا از یاد برد آخر،
ولی من!
بجز او،
عالمی را بردم از یاد!
#فریدون_مشیری
@damnooshbatamesher
به کار عشق استاد،
به من درس محبت یاد می داد!
مرا از یاد برد آخر،
ولی من!
بجز او،
عالمی را بردم از یاد!
#فریدون_مشیری
@damnooshbatamesher
ﺩﻟﻢﻏﻤﮕﯿﻦﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺷﺐ،ﺩﻭ ﭼﺸﻤﻢ ﺑﺎﺯ ﺑﯽﺧﻮﺍﺏ ﺍﺳﺖ
ﺑﺒﺎﺭ ﺍﯼﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﻣﺸﺐ،ﮐﻪ ﻗﻠﺒﻢ ﺑﺎﺯ ﺑﯽﺗﺎﺏ ﺍﺳﺖ
ﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﺁﺭﺍﻣﺸﯽﺩﺭ ﺩﻝ،ﻧﻪ ﺷﺐ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﻣﻦﺧﻮﺍﺏ ﺍﺳﺖ
ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺷﻌﺮ ﻣﯽﮔﻮﯾﻢ،ﮐﻪ ﺍﻣﺸﺐﺷﺎﻡ ﻣﻬﺘﺎﺏ ﺍﺳﺖ
#فریدون_مشیری
@damnooshbatamesher
ﺑﺒﺎﺭ ﺍﯼﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﻣﺸﺐ،ﮐﻪ ﻗﻠﺒﻢ ﺑﺎﺯ ﺑﯽﺗﺎﺏ ﺍﺳﺖ
ﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﺁﺭﺍﻣﺸﯽﺩﺭ ﺩﻝ،ﻧﻪ ﺷﺐ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﻣﻦﺧﻮﺍﺏ ﺍﺳﺖ
ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺷﻌﺮ ﻣﯽﮔﻮﯾﻢ،ﮐﻪ ﺍﻣﺸﺐﺷﺎﻡ ﻣﻬﺘﺎﺏ ﺍﺳﺖ
#فریدون_مشیری
@damnooshbatamesher
من امشب تا سحر ...
خوابم نخواهد برد...
همه اندیشه ام ...
اندیشه ی فرداست
وجودم از تمنّای تو !
سرشار است
زمان در بستر شب ...
خواب و بیدار است
هوا آرام،
شب خاموش ....
راه آسمان ها باز
خیالم ...
چون کبوترهای وحشی می کند پرواز ...
#فریدون_مشیری
@damnooshbatamesher
خوابم نخواهد برد...
همه اندیشه ام ...
اندیشه ی فرداست
وجودم از تمنّای تو !
سرشار است
زمان در بستر شب ...
خواب و بیدار است
هوا آرام،
شب خاموش ....
راه آسمان ها باز
خیالم ...
چون کبوترهای وحشی می کند پرواز ...
#فریدون_مشیری
@damnooshbatamesher
من دلم میخواهد
خانهای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش
دوستهایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو...؛
هر کسی میخواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند.
شرط وارد گشتن
شست و شوی دلهاست
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست...
بر درش برگ گلی میکوبم
روی آن با قلم سبز بهار
مینویسم ای یار
خانهی ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دیگر
" خانه دوست کجاست؟ "
#فریدون_مشیری
@damnooshbatamesher
خانهای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش
دوستهایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو...؛
هر کسی میخواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند.
شرط وارد گشتن
شست و شوی دلهاست
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست...
بر درش برگ گلی میکوبم
روی آن با قلم سبز بهار
مینویسم ای یار
خانهی ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دیگر
" خانه دوست کجاست؟ "
#فریدون_مشیری
@damnooshbatamesher
بر ماسهها نوشتم:
دریای هستی من،
ازعشق توست سرشار
این را به یاد بسپار!
بر ماسهها نوشتی:
ای همزبان دیرین
این آرزوی پاکی است؛
اما
به باد بسپار...
#فریدون_مشیری
@damnooshbatamesher
دریای هستی من،
ازعشق توست سرشار
این را به یاد بسپار!
بر ماسهها نوشتی:
ای همزبان دیرین
این آرزوی پاکی است؛
اما
به باد بسپار...
#فریدون_مشیری
@damnooshbatamesher
بنشین! مَرو!
که در دلِ شب، در پناه ماه...
خوش تر ز حرفِ
عشق و
سکوت و
نگاه نیست...
#فریدون_مشیری
@damnooshbatamesher
که در دلِ شب، در پناه ماه...
خوش تر ز حرفِ
عشق و
سکوت و
نگاه نیست...
#فریدون_مشیری
@damnooshbatamesher
درد بی درمان شنیدی؟
حال من یعنی همین!
بی تو بودن،
درد دارد!
می زند من را زمین
می زند بی تو مرا،
این خاطراتت روز و شب
درد پیگیر من است،
صعب العلاج یعنی همین!
#فریدون_مشیری
@damnooshbatamesher
حال من یعنی همین!
بی تو بودن،
درد دارد!
می زند من را زمین
می زند بی تو مرا،
این خاطراتت روز و شب
درد پیگیر من است،
صعب العلاج یعنی همین!
#فریدون_مشیری
@damnooshbatamesher
این دلاویزترین حرف جهان را همه وقت
نه به یک بار و به ده بار، که صد بار بگو
"دوستم داری؟" را از من بسیار بپرس
"دوستت دارم" را با من بسیار بگو
#فریدون_مشیری
@damnooshbatamesher
نه به یک بار و به ده بار، که صد بار بگو
"دوستم داری؟" را از من بسیار بپرس
"دوستت دارم" را با من بسیار بگو
#فریدون_مشیری
@damnooshbatamesher
🍁🍁🍁🍂🍂🍂🍁🍁🍁🍂🍂🍂
تو می گویی بلای جان عاشق،
شب هجران و غم های فراق است؟
ولی چشمان بی تاب تو گوید:
بلای جان عاشق اشتیاق است...!
#فریدون_مشیری
@damnooshbatamesher
تو می گویی بلای جان عاشق،
شب هجران و غم های فراق است؟
ولی چشمان بی تاب تو گوید:
بلای جان عاشق اشتیاق است...!
#فریدون_مشیری
@damnooshbatamesher
« دوستت دارم » را
من دلاویزترین شعر جهان یافته ام
این گل سرخ من است.
دامنی پر کن از این گل که دهی هدیه به خلق
که بری خانه دشمن
که فشانی بر دوست،
راز خوشیختی هرکس به پراکندن اوست!
در دل مردم عالم – به خدا –
نور خواهد پاشید
روح خواهد بخشید.
تو هم ای خوب من ! این نکته به تکرار بگو
این دلاویزترین شعر جهان را همه وقت
نه به یکبار و به ده بار، که صد بار بگو
« دوستم داری » را از من بسیار بپرس
دوستت دارم را با من بسیار بگو
#فریدون_مشیری
@Damnooshbatamesher
من دلاویزترین شعر جهان یافته ام
این گل سرخ من است.
دامنی پر کن از این گل که دهی هدیه به خلق
که بری خانه دشمن
که فشانی بر دوست،
راز خوشیختی هرکس به پراکندن اوست!
در دل مردم عالم – به خدا –
نور خواهد پاشید
روح خواهد بخشید.
تو هم ای خوب من ! این نکته به تکرار بگو
این دلاویزترین شعر جهان را همه وقت
نه به یکبار و به ده بار، که صد بار بگو
« دوستم داری » را از من بسیار بپرس
دوستت دارم را با من بسیار بگو
#فریدون_مشیری
@Damnooshbatamesher
بعد از تو
تا همیشه
شب ها و روزها
بی ماه و مهر می گذرند از کنار ما
اما ...
پشت دریچه ها
در عمق سینه ها
خورشید ِ قصه های تو
همواره روشن است ...
#فریدون_مشیری
❄️ @damnooshbatamesher ❄️
تا همیشه
شب ها و روزها
بی ماه و مهر می گذرند از کنار ما
اما ...
پشت دریچه ها
در عمق سینه ها
خورشید ِ قصه های تو
همواره روشن است ...
#فریدون_مشیری
❄️ @damnooshbatamesher ❄️
رفت در ظلمت غم ، آن شب و شبهای دگر هم
نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نکنی دیگر از آن کوچه گذر هم!
بی تو ، اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم...
#فریدون_مشیری
❄️ @damnooshbatamesher ❄️
نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نکنی دیگر از آن کوچه گذر هم!
بی تو ، اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم...
#فریدون_مشیری
❄️ @damnooshbatamesher ❄️
❄️❄️❄️
رُک بگویم... از همه رنجیده ام !!!
از غریب و آشنا ترسیده ام !!!
با مَرام و مَعرفت بیگانه اند !!!
من به هَر سازی که شُد رقصیده ام !!!
در زمستانِ سکوتم بارها ،،،
با نگاهِ سردِتان لرزیده ام !!!
رد پای مهربانی نیست...نیست...!!!
من تمام کوچه ها را دیده ام !!!
سالها از بس که خوش بین بوده ام !!!
هر کلاغی را کبوتر دیده ام !!!
وزنِ احساس شما را بارها ،،،
با ترازوی خودم سنجیده ام !!!
بی خیالِ سردیِ آغوشها ...!!!
من به آغوش خودم چسبیده ام !!!
من شما را بارها و بارها ...
لا به لای هر دُعا بخشیده ام...!!!
#فریدون_مشیری
❄️ @Damnooshbatamesher
رُک بگویم... از همه رنجیده ام !!!
از غریب و آشنا ترسیده ام !!!
با مَرام و مَعرفت بیگانه اند !!!
من به هَر سازی که شُد رقصیده ام !!!
در زمستانِ سکوتم بارها ،،،
با نگاهِ سردِتان لرزیده ام !!!
رد پای مهربانی نیست...نیست...!!!
من تمام کوچه ها را دیده ام !!!
سالها از بس که خوش بین بوده ام !!!
هر کلاغی را کبوتر دیده ام !!!
وزنِ احساس شما را بارها ،،،
با ترازوی خودم سنجیده ام !!!
بی خیالِ سردیِ آغوشها ...!!!
من به آغوش خودم چسبیده ام !!!
من شما را بارها و بارها ...
لا به لای هر دُعا بخشیده ام...!!!
#فریدون_مشیری
❄️ @Damnooshbatamesher
بین عاشق شدن و مرگ مگر فرقی هست؟
وقتی از عشق نصیبی نبری غیر از آه...
#فریدون_مشیری
❄️ @damnooshbatamesher ❄️
وقتی از عشق نصیبی نبری غیر از آه...
#فریدون_مشیری
❄️ @damnooshbatamesher ❄️
این کیست
گشوده خوشتر از صبح
پیشانی بیکرانه در من
از شوق
کدام گل شکفته ست
این باغ پر از جوانه در من
#فریدون_مشیری
🌸 @damnooshbatamesher 🌸
گشوده خوشتر از صبح
پیشانی بیکرانه در من
از شوق
کدام گل شکفته ست
این باغ پر از جوانه در من
#فریدون_مشیری
🌸 @damnooshbatamesher 🌸
🍃🌼
کاش می دیدم چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
آه وقتی که تو لبخند نگاهت را
می تابانی
بال مژگان بلندت را
می خوابانی
آه وقتی که تو چشمانت
آن جام لبالب از جاندارو را
سوی این تشنه ی جان سوخته می گردانی
موج موسیقی عشق
از دلم می گذرد
روح گلرنگ شراب
در تنم می گردد
دست ویرانگر شوق
پرپرم می کند ای غنچه رنگین پر پر
من در آن لحظه که چشم تو به من می نگرد
برگ خشکیده ایمان را
در پنجه باد
رقص شیطانی خواهش را
در آتش سبز
نور پنهانی بخشش را
در چشمه مهر
اهتزاز ابدیت را می بینم
بیش از این سوی نگاهت نتوانم نگریست
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست
کاش می گفتی چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
#فریدون_مشیری
🌼 @damnooshbatamesher 🌼
کاش می دیدم چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
آه وقتی که تو لبخند نگاهت را
می تابانی
بال مژگان بلندت را
می خوابانی
آه وقتی که تو چشمانت
آن جام لبالب از جاندارو را
سوی این تشنه ی جان سوخته می گردانی
موج موسیقی عشق
از دلم می گذرد
روح گلرنگ شراب
در تنم می گردد
دست ویرانگر شوق
پرپرم می کند ای غنچه رنگین پر پر
من در آن لحظه که چشم تو به من می نگرد
برگ خشکیده ایمان را
در پنجه باد
رقص شیطانی خواهش را
در آتش سبز
نور پنهانی بخشش را
در چشمه مهر
اهتزاز ابدیت را می بینم
بیش از این سوی نگاهت نتوانم نگریست
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست
کاش می گفتی چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
#فریدون_مشیری
🌼 @damnooshbatamesher 🌼
🌞🌻🌞🌻
در پشت میلههای قفس، از سرِ ملال
با خطِ خوش نوشتم
بیتی به حسب حال
« اول بنا نبود بسوزند عاشقان
آتش به جان شمع فتد کاین بنا نهاد»
چشمم میان خط
بر روی لفظ «آتش» لرزید، ایستاد
دیدم: هزار شاخة گل را که بی گناه
در خط آتشاند.
بیدادهای مشعلهافروز جنگ را
با خطّ خون خویش
بر خاک می کشند!
یک قطره اشک سوزان
بر آتش اوفتاد
#فریدون_مشیری
🌻 @damnooshbatamesher 🌻
در پشت میلههای قفس، از سرِ ملال
با خطِ خوش نوشتم
بیتی به حسب حال
« اول بنا نبود بسوزند عاشقان
آتش به جان شمع فتد کاین بنا نهاد»
چشمم میان خط
بر روی لفظ «آتش» لرزید، ایستاد
دیدم: هزار شاخة گل را که بی گناه
در خط آتشاند.
بیدادهای مشعلهافروز جنگ را
با خطّ خون خویش
بر خاک می کشند!
یک قطره اشک سوزان
بر آتش اوفتاد
#فریدون_مشیری
🌻 @damnooshbatamesher 🌻
🌱🌼🌱🌸
خار خنديد و به گل گفت سلام
و جوابي نشنيد
خار رنجيد ولي هيچ نگفت
ساعتي چند گذشت
گل چه زيبا شده بود
دست بي رحمي نزديک آمد،
گل سراسيمه ز وحشت افسرد
ليک آن خار در آن دست خليد
و گل از مرگ رهيد
صبح فردا که رسيد
خار با شبنمي از خواب پريد
گل صميمانه به او گفت سلام...
گل اگر خار نداشت
دل اگر بي غم بود
اگر از بهر کبوتر قفسي تنگ نبود،
زندگي،
عشق،
اسارت،
قهر و آشتي،
همه بي معنا بود . . . .
#فریدون_مشیری
🌸 @damnooshbatamesher 🌸
خار خنديد و به گل گفت سلام
و جوابي نشنيد
خار رنجيد ولي هيچ نگفت
ساعتي چند گذشت
گل چه زيبا شده بود
دست بي رحمي نزديک آمد،
گل سراسيمه ز وحشت افسرد
ليک آن خار در آن دست خليد
و گل از مرگ رهيد
صبح فردا که رسيد
خار با شبنمي از خواب پريد
گل صميمانه به او گفت سلام...
گل اگر خار نداشت
دل اگر بي غم بود
اگر از بهر کبوتر قفسي تنگ نبود،
زندگي،
عشق،
اسارت،
قهر و آشتي،
همه بي معنا بود . . . .
#فریدون_مشیری
🌸 @damnooshbatamesher 🌸