دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
این درد نهانسوز، نهفتن نتوانم
تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
شادم به خیال تو چو مهتاب، شبانگاه
گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم
چون پرتو ماه آیم و چون سایه دیوار
گامی به سر کوی تو رفتن نتوانم
دور از تو، من سوخته در دامن شبها
چون شمع سحر، یک مژه خفتن نتوانم
فریاد ز بیمهریت ای گل که در این باغ
چون غنچه پاییز، شکفتن نتوانم
ای چشم سخنگوی، تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
http://Telegram.me/damnooshbatamesher
این درد نهانسوز، نهفتن نتوانم
تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
شادم به خیال تو چو مهتاب، شبانگاه
گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم
چون پرتو ماه آیم و چون سایه دیوار
گامی به سر کوی تو رفتن نتوانم
دور از تو، من سوخته در دامن شبها
چون شمع سحر، یک مژه خفتن نتوانم
فریاد ز بیمهریت ای گل که در این باغ
چون غنچه پاییز، شکفتن نتوانم
ای چشم سخنگوی، تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
http://Telegram.me/damnooshbatamesher
Telegram
💞📑دمنوش با طعم شعر📑💞
🎶🎶🎶🎶
لذت خواندن اشعار زیبا را به دیگران هدیه کنید
🌸🌸🌸🌸
گلچین بهترین اشعار و متون ادبی
💞💞💞💞
ثبت شده در سامانه ساماندهی کانال های تلگرامی
لذت خواندن اشعار زیبا را به دیگران هدیه کنید
🌸🌸🌸🌸
گلچین بهترین اشعار و متون ادبی
💞💞💞💞
ثبت شده در سامانه ساماندهی کانال های تلگرامی
❄️
در روزهای آخر اسفند،
کوچ بنفشههای مهاجر،
زیباست.
در نیمروز روشن اسفند،
وقتی بنفشهها را، از سایههای سرد،
در اطلس شمیم بهاران،
با خاک و ریشه
- میهن سیارشان –
از جعبههای کوچک و چوبی،
در گوشهی خیابان میآورند
جوی هزار زمزمه در من
میجوشد:
ای کاش...
ای کاش آدمی وطنش را
مثل بنفشهها
(در جعبههای خاک)
یک روز میتوانست،
همراه خویشتن ببرد
هر کجا که خواست
در روشنای باران، در آفتاب پاک!
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
❄️ @damnooshbatamesher ❄️
در روزهای آخر اسفند،
کوچ بنفشههای مهاجر،
زیباست.
در نیمروز روشن اسفند،
وقتی بنفشهها را، از سایههای سرد،
در اطلس شمیم بهاران،
با خاک و ریشه
- میهن سیارشان –
از جعبههای کوچک و چوبی،
در گوشهی خیابان میآورند
جوی هزار زمزمه در من
میجوشد:
ای کاش...
ای کاش آدمی وطنش را
مثل بنفشهها
(در جعبههای خاک)
یک روز میتوانست،
همراه خویشتن ببرد
هر کجا که خواست
در روشنای باران، در آفتاب پاک!
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
❄️ @damnooshbatamesher ❄️
❄️
آخرین روزهای اسفند است
از سر شاخ این برهنه چنار
مرغکی با ترنمی بیدار
می زند نغمه ...
نیست معلومم
آخرین شکوه از زمستان است...
یا نخستین ترانه های بهار ؟
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
❄️ @damnooshbatamesher ❄️
آخرین روزهای اسفند است
از سر شاخ این برهنه چنار
مرغکی با ترنمی بیدار
می زند نغمه ...
نیست معلومم
آخرین شکوه از زمستان است...
یا نخستین ترانه های بهار ؟
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
❄️ @damnooshbatamesher ❄️
🍃🌼
هر چند امیدی به وصال تو ندارم
یک لحظه رهایی ز خیال تو ندارم
ای چشمه ی روشن منم آن سایه که نقشی
در آینه ی چشم زلال تو ندارم
می دانی و می پرسیم ای چشم سخنگوی
جز عشق جوابی به سوال تو ندارم
ای قمری هم نغمه درین باغ پناهی
جز سایه ی مهر پر و بال تو ندارم
از خویش گریزانم و سوی تو شتابان
با این همه راهی به وصال تو ندارم
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🌼 @damnooshbatamesher 🌼
هر چند امیدی به وصال تو ندارم
یک لحظه رهایی ز خیال تو ندارم
ای چشمه ی روشن منم آن سایه که نقشی
در آینه ی چشم زلال تو ندارم
می دانی و می پرسیم ای چشم سخنگوی
جز عشق جوابی به سوال تو ندارم
ای قمری هم نغمه درین باغ پناهی
جز سایه ی مهر پر و بال تو ندارم
از خویش گریزانم و سوی تو شتابان
با این همه راهی به وصال تو ندارم
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🌼 @damnooshbatamesher 🌼
🌱🌼🌱🌸
در میان گونه گونه مرگها
تلختر مرگیست، مرگ برگها
زان که در هنگامهی اوج و هبوط
تلخی مرگست با شرمِ سقوط
وز دگر سو٬ خوشترین مرگ جهان٬
-زانچه بینی٬ آشکارا و نهان-
رو به بالا و ز پستیها رها
خوشترین مرگیست، مرگ شعلهها ...
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🌸 @damnooshbatamesher 🌸
در میان گونه گونه مرگها
تلختر مرگیست، مرگ برگها
زان که در هنگامهی اوج و هبوط
تلخی مرگست با شرمِ سقوط
وز دگر سو٬ خوشترین مرگ جهان٬
-زانچه بینی٬ آشکارا و نهان-
رو به بالا و ز پستیها رها
خوشترین مرگیست، مرگ شعلهها ...
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🌸 @damnooshbatamesher 🌸