سبزترازشعر
992 subscribers
149 photos
5 videos
92 files
6 links
شعر خوب بخوانیم :)

Instagram: sabztar.azsher

نظر، انتقاد، پیشنهاد
https://t.me/BChatBot?start=sc-138309-wimNzSr
Download Telegram
تمام پنجره را غرق حسن یوسف کن
دل اهالی این کوچه را تصرف کن

قدم بزن وسط شهر با صدای بلند
به عابران پیاده غزل تعارف کن

و بی‌بهانه تبسم کن و نگاهت را
شبیه آینه‌ها عاری از تکلف کن

سپس به مجلس ترحیم یک غریبه برو
و چشم‌های خودت را پر از تأسف کن

صدای ضبط، اتوبان، هوای بارانی
به خود بیا! نرسیده به قم توقف کن

سلام دختر باران! سلام خواهر ماه!
بهشت را به همین سادگی تصرف کن

#حمیدرضا_برقعی
@sabztarazsher
گم کرد شبی راه و مسیرش به من افتاد
ناخواسته در تیر رس راهزن افتاد

در تیر رس من گره انداخت به ابرو
آهسته کمان و سپر از دست من افتاد

بی دغدغه بی هیچ نبردی دلم آرام
در دام دوتا چشم دو شمشیر زن افتاد

می خواستم از او بگریزم دلم اما
این کهنه رکاب از نفس از تاختن افتاد

لرزید دلم مثل همان روز که چشمم
در کشور بیگانه به یک هم وطن افتاد

درگیر خیالات خودم بودم و او گفت:
من فکر کنم چایی تان از دهن افتاد


#حمیدرضا_برقعی
@sabztarazsher
من به لطف نگاهــت ای باران
سـوی مشهــــــــــد زیاد می آیم
دست بر روی سینه هر بار از
سمت باب الجـــــــــواد می آیم

با حضورت ستاره ها گفتند
نور در خانه ی امام رضاست
کهکشان ها شبیه تسبیحی
دستِ دُردانه ی امام رضاست

مثل باران همیشه دستانت
رزق و روزی برای مردم داشت
برکت در مدینه بود از بس
چهره ات رنگ و بوی گندم داشت

زیر پایت همیشه جاری بود
موج در موج دشتی از دریا
به خدا با خداتر از موسی
بی عصا می گذشتی از دریا

با خداوند هم کلام شدی
علت بُهت خاص و عام شدی
«کودکی هایتان بزرگی بود»
در همان کودکی امام شدی

رزق و روزی شعر دست شماست
تا نفس هست زیر دِیْن توایم
تا جهان هست و تا نفس باقی است
ما فقط محو کاظمین توایم

من به لطف نگاهت ای باران
سوی مشهد زیاد می آیم
دست بر روی سینه هر بار از
سمت باب الجواد می آیم


#حمیدرضا_برقعی
@sabztarazsher
@sabztarazsher🌿

هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد
نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد

خوشا به حال نسیمی که با تمام وجود
دخیل بر علم و پرچم و کتل دارد

خوشا به حال خیالی که در حرم مانده
و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد

به یاد چایی شیرین کربلایی ها
لبم حلاوت "احلی من العسل" دارد

چه ساختار قشنگی شکسته است خدا
درون قالب شش گوشه یک غزل دارد

بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟
بگو محبت ما ریشه در ازل دارد

غلامتان به من آموخت در میانه ی خون
که روسیاهی ما نیز راه حل دارد.


#حمیدرضا_برقعی

@sabztarazsher🌿
نشسته ای سر سجاده روبروی خودت
که خویش را بنشانی به گفتگوی خودت

شنیده ایم که از کعبه آمدی بیرون
به جستجوی که بودی؟ به جستجوی خودت

گشودن در خیبر عجیب نیست که تو
گشوده ای در معراج را به روی خودت

هر آن زمان که رسول از حرای وحی آمد
نفس نفس به مشامت رسید بوی خودت

نظام رزم به هم میخورد که دشمن تو
فرار میکند از دست تو به سوی خودت

تمام غصه تاریخ را نهان کردی
شبیه بغض گره خورده در گلوی خودت

برای آنکه بدانی چه کرده ای با ما
بنوش جرعه ای ای دوست از سبوی خودت

سیاه زلف تو شد ليله الرغائب ما
ای آرزوی بشر چیست آرزوی خودت؟


#حمیدرضا_برقعی

@sabztarazsher🌿