@sabztarazsher🌿
به ظلمت خو کن این شام سیه فردا نخواهدشد
دری رو سوی شهر روشنایی وا نخواهدشد
مرا در آبیِ تابوتی از امواج بسپارید
کزین گندابها دریا دگر دریا نخواهدشد
سکوت گوشه گیران منتهای آبروداریست
ازینسان غنچهی پاییزه مشتش وا نخواهدشد
به جامی کام خشک ریشهداران تر نمیگردد
مگس با لاف قاف و قافیه عنقا نخواهدشد
غرور گرگ را از کاسهلیسی دوستتر دارم
شکوه سرو در گلخانه هرگز جا نخواهدشد
جهانی عاری از دیوار در عزلت مهیا کن
که این دنیا برای بیکسان دنیا نخواهدشد
هزاران کالبد را قرنطیِقرن تن کردم
که دنیا اندکی زیبا شود... اما نخواهدشد
تو سطر اول این قصهای من خط پایانم
زمان با بوسهای سوی رسیدن تا نخواهدشد
مرا مصلوب جمع بازوانت کن٬ که تاکستان
به جز با خواهش نیلوفران زیبا نخواهدشد
بیا آغوش واکن٬ دست هایم را شکوفا کن
که قصر باشکوهت عاقبت ویرانه خواهدشد
#علی_شیبانی
@sabztarazsher🌿
به ظلمت خو کن این شام سیه فردا نخواهدشد
دری رو سوی شهر روشنایی وا نخواهدشد
مرا در آبیِ تابوتی از امواج بسپارید
کزین گندابها دریا دگر دریا نخواهدشد
سکوت گوشه گیران منتهای آبروداریست
ازینسان غنچهی پاییزه مشتش وا نخواهدشد
به جامی کام خشک ریشهداران تر نمیگردد
مگس با لاف قاف و قافیه عنقا نخواهدشد
غرور گرگ را از کاسهلیسی دوستتر دارم
شکوه سرو در گلخانه هرگز جا نخواهدشد
جهانی عاری از دیوار در عزلت مهیا کن
که این دنیا برای بیکسان دنیا نخواهدشد
هزاران کالبد را قرنطیِقرن تن کردم
که دنیا اندکی زیبا شود... اما نخواهدشد
تو سطر اول این قصهای من خط پایانم
زمان با بوسهای سوی رسیدن تا نخواهدشد
مرا مصلوب جمع بازوانت کن٬ که تاکستان
به جز با خواهش نیلوفران زیبا نخواهدشد
بیا آغوش واکن٬ دست هایم را شکوفا کن
که قصر باشکوهت عاقبت ویرانه خواهدشد
#علی_شیبانی
@sabztarazsher🌿
@sabztarazsher🌿
نگاه از چشمهای خشتخشتِ خانه بیرون زد
سپاه درد بر دروازهی قلبم شبیخون زد
غمت بر شانهام از زخمها یادآوریتر شد
لبِ خندانِ چشمم بیهوا فوّاره از خون زد
رکبجنبان هقهق در بم زنگِشترخوانان
لگد بر تَنگ خنگِ غافلِسالارِ گردون زد
چنان بغض هزاران سالهی نوع بشر چاکید
که سیل اشک را چون دشنهای بر سینه هامون زد
کدام اختر چنین ناخن به چنگ بخت لنگم برد
که ساز طالعم درهر مقامی ناهمایون زد؟
که سر بر سنگیِ شبها و تاجِ خار روزم را
به نعل بیسروپایان پالانمایهی دون زد
کمان طالع برگشتهام در اوج بیداری
چنان در دیدهام چرخید تا پیکان به کانون زد
صدا بی پرده از داغ کویران ریگ میزارید _
دَمِ سارنگ رِنگِ سار را در دشت موزون زد
به پا خلخال صدها رشتهکوه درد ومیرقصم
که گرز گاوسر را کاوه بر فرق فریدون زد
#علی_شیبانی
@sabztarazsher🌿
نگاه از چشمهای خشتخشتِ خانه بیرون زد
سپاه درد بر دروازهی قلبم شبیخون زد
غمت بر شانهام از زخمها یادآوریتر شد
لبِ خندانِ چشمم بیهوا فوّاره از خون زد
رکبجنبان هقهق در بم زنگِشترخوانان
لگد بر تَنگ خنگِ غافلِسالارِ گردون زد
چنان بغض هزاران سالهی نوع بشر چاکید
که سیل اشک را چون دشنهای بر سینه هامون زد
کدام اختر چنین ناخن به چنگ بخت لنگم برد
که ساز طالعم درهر مقامی ناهمایون زد؟
که سر بر سنگیِ شبها و تاجِ خار روزم را
به نعل بیسروپایان پالانمایهی دون زد
کمان طالع برگشتهام در اوج بیداری
چنان در دیدهام چرخید تا پیکان به کانون زد
صدا بی پرده از داغ کویران ریگ میزارید _
دَمِ سارنگ رِنگِ سار را در دشت موزون زد
به پا خلخال صدها رشتهکوه درد ومیرقصم
که گرز گاوسر را کاوه بر فرق فریدون زد
#علی_شیبانی
@sabztarazsher🌿
@sabztarazsher🌿
ای کاش شعر بودم تا گوشهی لبت...
یا یک کتاب کهنه که در خلوت شبت...
یا اینکه جای روسریات زیر غبغبت...
قربان صورت قمر و زلف عقربت!
خط ونشان خط لب و خال گونهات
سرسبزی همیشگی فال گونهات
با خندههای صورتی و چال گونهات
بادامهای آوشن سال گونهات...
دریا تویی٬ کویر تویی٬ آسمان تویی
تاجِ سر زنان زمین وزمان تویی
قلب تپندهی " وتنی" اصفهان تویی
نصف جهان که هیچ... تمام جهان تویی...
در شعرهام خوب تامل کن وببین
آیینهگیم محو همین مکثهای توست
دلتنگ نیستی که ببینی چه میکشم
گاهی تمام دلخوشیام عکسهای توست
#علی_شیبانی
@sabztarazsher🌿
ای کاش شعر بودم تا گوشهی لبت...
یا یک کتاب کهنه که در خلوت شبت...
یا اینکه جای روسریات زیر غبغبت...
قربان صورت قمر و زلف عقربت!
خط ونشان خط لب و خال گونهات
سرسبزی همیشگی فال گونهات
با خندههای صورتی و چال گونهات
بادامهای آوشن سال گونهات...
دریا تویی٬ کویر تویی٬ آسمان تویی
تاجِ سر زنان زمین وزمان تویی
قلب تپندهی " وتنی" اصفهان تویی
نصف جهان که هیچ... تمام جهان تویی...
در شعرهام خوب تامل کن وببین
آیینهگیم محو همین مکثهای توست
دلتنگ نیستی که ببینی چه میکشم
گاهی تمام دلخوشیام عکسهای توست
#علی_شیبانی
@sabztarazsher🌿
@sabztarazsher🌿
خسته از شعر٬ خسته از تکرار٬ خستهام از دریوری گفتن
خسته از روزگار نشنفتن٬ یا شنفتن ولی نیاشفتن
خسته از نام٬ خستهام از ننگ؛ خسته از رنجهای رنگارنگ
خستهتر می کند مرا هربار زیر تصویر سایهها خفتن
خستگیهام خستهام کردند
خستگی یک کلیشهی جاریست٬
خسته از بغض و داغ و حسرت و...آه! ٬ از جگرسوختن٬ جگرسفتن
یکطرف حق و هِقهق و حنّاق٬ راستی رنج کاستی دارد
یکطرف کاروبارشان سکهست: زَر گرفتن برای زِر مُفتن
دُم تکاندن به سگترین ممکن، سایهات را ولی دریدن و بعد_
چوب جادوستیشان را صاف٬ تا ته پاچهات تعارُفتن
بختمان مثل رختمان پارهست٬ آی خیاطِ شرّهشرّهقبا
بهترین راه باید این باشد: چاک بالای چانه را چفتن
#علی_شیبانی
@sabztarazsher🌿
خسته از شعر٬ خسته از تکرار٬ خستهام از دریوری گفتن
خسته از روزگار نشنفتن٬ یا شنفتن ولی نیاشفتن
خسته از نام٬ خستهام از ننگ؛ خسته از رنجهای رنگارنگ
خستهتر می کند مرا هربار زیر تصویر سایهها خفتن
خستگیهام خستهام کردند
خستگی یک کلیشهی جاریست٬
خسته از بغض و داغ و حسرت و...آه! ٬ از جگرسوختن٬ جگرسفتن
یکطرف حق و هِقهق و حنّاق٬ راستی رنج کاستی دارد
یکطرف کاروبارشان سکهست: زَر گرفتن برای زِر مُفتن
دُم تکاندن به سگترین ممکن، سایهات را ولی دریدن و بعد_
چوب جادوستیشان را صاف٬ تا ته پاچهات تعارُفتن
بختمان مثل رختمان پارهست٬ آی خیاطِ شرّهشرّهقبا
بهترین راه باید این باشد: چاک بالای چانه را چفتن
#علی_شیبانی
@sabztarazsher🌿
بهمن بلند میکشم و انقلابیام
عمریست محو فلسفهی بیجوابیام
هم عبد چارگوشهی زرین منقلام
هم پانشین منبر چوب گلابیام
هم بنده وگدای در خانهی علی
هم عاشق مرام و رسومات بابیام
هم سینهچاک فاطمه هم کلب زینبم
هم داعی حقوق زن و بیحجابیام
هم بر سبیل نیچه و صادق هدایتم
هم رو به آستان دعا مستجابیام
هم کشتهمردهی وطن و پادشاهدوست
هم عکس چگواراست روی رکابیام
از یک طرف خراب دم و ضرب مرشدم
از یک طرف هلاک وینستون عقابیام
هم مارکسیست، هم علوی، هم وطنپرست
هم سرخ آسمانی و هم خون آبیام
هم یادگار کورشم از نسل آریا
هم انتقامجوی تمام صحابیام
هر اجتماع و نحله و کمپین و اعتراض
جریان گرفته با من و پادررکابیام
القصه، افتخار جهانم، جهانیان!
من بهترین نمونهی آدمحسابیام!!!
#علی_شیبانی
@sabztarazsher🌿
عمریست محو فلسفهی بیجوابیام
هم عبد چارگوشهی زرین منقلام
هم پانشین منبر چوب گلابیام
هم بنده وگدای در خانهی علی
هم عاشق مرام و رسومات بابیام
هم سینهچاک فاطمه هم کلب زینبم
هم داعی حقوق زن و بیحجابیام
هم بر سبیل نیچه و صادق هدایتم
هم رو به آستان دعا مستجابیام
هم کشتهمردهی وطن و پادشاهدوست
هم عکس چگواراست روی رکابیام
از یک طرف خراب دم و ضرب مرشدم
از یک طرف هلاک وینستون عقابیام
هم مارکسیست، هم علوی، هم وطنپرست
هم سرخ آسمانی و هم خون آبیام
هم یادگار کورشم از نسل آریا
هم انتقامجوی تمام صحابیام
هر اجتماع و نحله و کمپین و اعتراض
جریان گرفته با من و پادررکابیام
القصه، افتخار جهانم، جهانیان!
من بهترین نمونهی آدمحسابیام!!!
#علی_شیبانی
@sabztarazsher🌿